خیلی از وضعیت ترافیک و رانندگی ملت شاکی شده بود و می نالید.
اتفاقاً به چهار راه که رسیدیم یک خانومی پشت 206 نقره ای اش نشسته بود و سمت راست خیابان پارک کرده بود و گردش به راستو تو اون هیری ویری بسته بود. با خنده و شادی هم مشغول صحبت با موبایلش بود. صدای سر و صدا و بوق هم که بالاتر رفت، در کمال نا باوری، شیشه رو داد بالا.
اتفاقاً به چهار راه که رسیدیم یک خانومی پشت 206 نقره ای اش نشسته بود و سمت راست خیابان پارک کرده بود و گردش به راستو تو اون هیری ویری بسته بود. با خنده و شادی هم مشغول صحبت با موبایلش بود. صدای سر و صدا و بوق هم که بالاتر رفت، در کمال نا باوری، شیشه رو داد بالا.
راننده که دیگه داشت منفجر می شد گفت: آقا اصلاً می دونی چیه؟ خانوم ها در رانندگی بیشتر نقش موانع طبیعی و جاده ای رو بازی می کنند و فقط باید از کنارشون عبور کرد و عصبانی نشد. چراغ که سبز شد، دنده عقب گرفتیم و از کنارش رد شدیم. همچنان هم مشغول صحبت با موبایلش بود.
آقای پلیس هم با لبخند کل پروسه رو نگاه می کرد و سعی می کرد که درک کنه.
آقای پلیس هم با لبخند کل پروسه رو نگاه می کرد و سعی می کرد که درک کنه.