داستان اینه: یه آقای بدشانس و افسرده حال میره پیش دکتر (خانم دکتر) روانپزشک...طبق روال همیشگی این فیلم ها خانم دکتر خوب، مهربان، خوشگل، معصوم، لوس و ناز و پولداره و صد در صد یه نامزد مثلاً مولتی میلیاردر هم داره.
در داستان فیلم خانم دکتر یه کوچولو از آقای مریض خوشش میاد و در نتیجه به آقای نامزد حس حسودی و کم آوردن دست میده و میاد که خودی نشون بده و مثلاً یه حالی بده به آقای مریض که طرفو نافرم میندازه تو هچل و بدبختی.
آخرش هم معلوم میشه که همه ی این کارای آقای نامزد دروغ بوده و این آقا قصدی جز بالا کشیدن پول های بابای دختر نداشته و اون حرفها و کارا همه فریبکاری بوده.
لذا چون طرف (آقای نامزد) بد بوده و خدا فریبکاران را دوست ندارد، کاراش تابلو میشه و به هدفش نمیرسه و میشه آدم بده ی داستان و نابود میشه کلاً و دیگه هم ازش خبری نمیشه.
بعد در 20 ثانیه ی آخر فیلم مریض و خانم دکتر در یک حرکت محیر العقول و بدون مقدمه چینی و خبر قبلی ازدواج می کنن و تو باغ قدم میزنن و به همدیگه دقت می کنن و کلاً همه چیز خوب و خوش و رله میشه.
پی نوشت ها:
1- جدی نماشاچیا پا شده بودن و داشتن می رفتن که یه دفعه عروس و داماد رو با لباس عروسی نشون داد، به خدا قبلش هم هیچ صحبتی راجع به این قضیه نشده بود. مثلاً اگه صحنه ی ازدواج رو نشون نمی داد چی میشد؟ جدی فقط حداکثر 40 ثانیه از زمان فیلم کاسته میشد.
2- اکبر عبدی و محمدرضا هدایتی هم تو این فیلم بودند، عجبا.
3- یکی از استادامون می گفت در پروژه ی لیسانس و ارائه پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی حتماً لازم نیست روش درستی برای یافت مجهولات ارائه شود، حتی می توان تحقیق کرد و روش غلطی را ارائه کرد که باعث شود آیندگان دیگر این روش غلط را امتحان نکنند...در واقع این هم یک نوع کمک به پیشرفت است. نشان دادن راه های احتمالی خطا، و نمره هم دارد.
آخرش هم معلوم میشه که همه ی این کارای آقای نامزد دروغ بوده و این آقا قصدی جز بالا کشیدن پول های بابای دختر نداشته و اون حرفها و کارا همه فریبکاری بوده.
لذا چون طرف (آقای نامزد) بد بوده و خدا فریبکاران را دوست ندارد، کاراش تابلو میشه و به هدفش نمیرسه و میشه آدم بده ی داستان و نابود میشه کلاً و دیگه هم ازش خبری نمیشه.
بعد در 20 ثانیه ی آخر فیلم مریض و خانم دکتر در یک حرکت محیر العقول و بدون مقدمه چینی و خبر قبلی ازدواج می کنن و تو باغ قدم میزنن و به همدیگه دقت می کنن و کلاً همه چیز خوب و خوش و رله میشه.
پی نوشت ها:
1- جدی نماشاچیا پا شده بودن و داشتن می رفتن که یه دفعه عروس و داماد رو با لباس عروسی نشون داد، به خدا قبلش هم هیچ صحبتی راجع به این قضیه نشده بود. مثلاً اگه صحنه ی ازدواج رو نشون نمی داد چی میشد؟ جدی فقط حداکثر 40 ثانیه از زمان فیلم کاسته میشد.
2- اکبر عبدی و محمدرضا هدایتی هم تو این فیلم بودند، عجبا.
3- یکی از استادامون می گفت در پروژه ی لیسانس و ارائه پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی حتماً لازم نیست روش درستی برای یافت مجهولات ارائه شود، حتی می توان تحقیق کرد و روش غلطی را ارائه کرد که باعث شود آیندگان دیگر این روش غلط را امتحان نکنند...در واقع این هم یک نوع کمک به پیشرفت است. نشان دادن راه های احتمالی خطا، و نمره هم دارد.
حالا قضیه ی خودمه... من که فیلمو دیدیم، توضیحشم گذاشتم این بالا، حالا دیگه خود دانید.
4- عمراً اگه دست از سینما رفتن بکشم، ما کلاً هِی به سینمای ایران امیدواریم.