حرف خوبی زد "دوستدار سقراط" در این پستش. در واقع حرفیو زد که مدتها بود در ذهن داشتم، ولی شرایط خوب نوشتن برام پیش نمیومد.
مشاهده ی من هم از برخی افراد در رابطه با "ظرفیت رشد" به همین شکل است که در پست رجوع داده شده آمده. مانند این: اگرچه فلانی فلان کتابارو خونده، فلان جور میتونه حرف بزنه، دانشگاه فلان میره، فلان سبک فیلم ها رو میبینه و یا فلان سازو میزنه و فلان موسیقی رو گوش میکنه و از این جور حرفا...ولی تجربه نشون داده ذاتاً آدم سطحی، بی خرد و دیرفهمیه. شاید در کوتاه مدت این سبک از تجربیات و رفتارها و دانسته ها بتونن یه مقدار رشدش بدن تا بتونه بهتر فکر و رفتار کنه و (حتی) بهتر ارتباط برقرار کنه ولی این فعالیت ها هیچ وقت به طور عمقی و سیستماتیک تغییری در این آدم به وجود نخواهند آورد.
و اینکه اصولاً این اطلاعات و دانسته هایی که کسب می کنه هیچوقت باعث هیچ تغییرآگاهانه ای در زندگیش نشده و نخواهد شد. همیشه در حال تکاپوست ولی در واقع از نظر عمق فکر و اندیشه و نوع برخورد با مفاهیم تازه همیشه سر جای اولش است.
پی نوشت ها:
1- از این دست افراد چندتایی را نیز من رویت کرده ام.
2- این افراد در مواقعی که ادعای کاردرستی بهشان دست می دهد بسیار اعصاب خردکن می شوند.