پنجشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۹

ت.خ.م.ت که باشد/کمتر است

آآآآآه ه ه ه، که کسانی را که بیشتر دوست داریم، کمتر می گوییم...
عمیق نباید بود. جا نباید گذاشت.
می ترسیم از این عمق، می رنجیم از این عمق
عمق بد است
حواست که پرت باشد
می افتی، با سر می خوری
به تهش، یعنی خیلی جاها
در عمق است که پیر می شوند موجودات.
دلتنگ می شوند، خاطرات را مرور می کنند، حیف می گویند
پس بد است!
بی خیال ِ بی خیال
رَد باید داد
رَد باید کرد
همه و همه و همه را
انگار که کلاً هیچی!
نباید فهمید
درک نباید کرد
حس عذاب است
عمق بد است
لا ابالی، بی حس و احمق باید بود
به قول فردین*، این روح را باید ول کرد میان آدمیان
بی فکر، بی احساس
اصلاً برادر، کلاً ت.خ.م.ت که باشد، راحت تری
ول کن
درک نکن
انگار هیچی!
وابستگی و عمق و احساس و پیری بد هستند
سختی نباید کشید
سخت نباید گرفت
ول کن
بورو...

* فردین نظری
پی نوشت:
- به مناسبت تولدم و خیلی چیزهای دیگه، نه اینکه بخوام. اومد نوشتم...
- آخرین نوای سه شنبه نذاشتم، اینو جاش میذارم، به افتخار تولد خودم و همچنین به افتخار دوستان:
- فوق العاده زیباست