سه‌شنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۹

من اگر روزی پدر شوم-1

پسرم همیشه موقع آشپزی و خیلی کارای دیگه توی زندگی یه قسمت هایی از بدن آدم بریده میشه. پسرم اگه می خوای موفق باشی سعی کن اون قسمت ها رو  شناسایی کنی و تمهیدات لازم رو به عمل بیاری تا تو زندگیت در مجموع خون کمتری ازت بره.
مثلاً چاقو رو به سمت بیرون بگیر بابایی. منو مامانت 30 سال طول کشید تا چیز به این سادگی رو یاد گرفتیم.
 اون حیوونی هم تو همین آشپزخونه، مثل بازیه مورتال کمبت زمون بچگی های ما ذره ذره خونش تموم شد تا رفت به رحمت خدا، به خواهرت چیزی نگو ولی راستش خودم هم فینیشینگش کردم. یه رمز جدید یاد گرفته بودم از عمو دالاهو که جوونی ها می رفتیم کافی نتش کانتر می زدیم. همونو روش اجرا کردم، چه حالی هم داد.