پنجشنبه، دی ۰۱، ۱۳۹۰

وقتی رفتی از کشورت، خیلی از چیزها عوض میشه. حتی سبک دلتنگ شدن های آدم.
دیگه اینجوری نیست که دلتنگی یه حسی باشه که بعضی وقتا بیاد و بعد هم بره. دلتنگی تبدیل میشه به یکی از حقایق ثابت و دائم و جدا نشدنی زندگیت. شده...
شب یلدا.
صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد / ور نه اندیشه ی این کار فراموشش باد
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد


سه‌شنبه، آذر ۱۵، ۱۳۹۰

آخرین نوای سه شنبه 60



موسیقی کلاسیک فوق العاده زیبا از موزیسین اتریشی، اشتراوس:

پ. ن:
- یکی از بهترین قطعات کلاسیکیه که در سرتاسر زندگیم شنیدم. شاید همه هم شنیده باشن...
- یعنی موندم این بابا چند روز نشسته رودخونه ی دانوب رو نگاه کرده موقعی که داشته این آهنگو می ساخته؟ یعنی چشو که ببندی همون محیطو میتونی حس کنی.
- واقعاً آرزومه یه روز همچین بی وزن، فارغ بال دراز بکشم رو زمین کنار رودخونه ی دانوب یه سیگار برگ بکشم، این آهنگم از اسپیکر با صدای کر کننده پخش بشه. با اونایی که باید باشنو نیستن...آخ آخ...

چهارشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۹۰

من اگر روزی پدر شوم-6

پسرم، بابات آدمیه که یه بار دستشو با تخم شلیل برید. جدی ها، گفتم بگم این یه موردو حتماً در جریان باشی.

God is witness, We don't need no education!!!


All in all it's just another brick in the furnace wall.
All in all you're just another brick in the furnace wall.
پ. ن:
- از دفتر خاطرات یک متالورژ پینک فلوید باز. نقاشی قبل از سوزاندن این مهندس متالورژ به دست هیئت مدیره ی دژخیم صفت دانشکده متالورژی و مواد، توسط یکی از دانشجویان آزاده ی مقطع دکترا کشیده شده است.
- منیزیم موجود در خون این مهندس باعث ایجاد نور سفید خیره کننده در کوره شده که موجب خ**ه کردن تنی چند از دژخیمان شده.
- به چهره ی معصوم این مهندس و یارانش دقت کنید. مهندس با ریلکسی و ایمان کامل، ضمن دعوت یاران به آرامش، می گوید: صبر پیشه کنید که زمان کوئنچ و غوطه وری در آب نزدیک است.
- پودر حاصل از سوزاندن مهندس و یاران بعداً زینتر، مانت و متالوگرافی شد، و پس از مشاهده تصاویر گرفته شده توسط میکروسکوپ الکترونی، دانه های پراکنده ی نانو بیلاخ در نمونه دیده شد که جهت ترجیحی آنها همگی به سمت اساتید دانشکده بود.
- در نهایت می توان از تحقیقات نتیجه گرفت یک متالورژ هرگز جلوی اساتید کم نیاورده و حتی با نانو ذرات جسد خود نیز حرفهایش را به اساتید خواهد زد.
- آره بابایی، خلاصه منو عموت رو کشتن.
+ این متن برای متالورژها نوشته شده!

شنبه، آبان ۲۱، ۱۳۹۰

برزخ گردنت

پشت گردنت اصلاً یه دنیای دیگه بود، یه نوع برزخی بود واسه خودش...سفید نبود،سیاه هم نبود. یه مجموعه ای از رنگا بود که سفید گردنتو وصل می کرد به سیاه موهات. تو خواب...من بیدار، تو برزخ...

چهارشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۹۰

آخرین نوای سه شنبه 59


آلترناتیو زیبا و هنری از آهنگساز، کارگردان و عکاس فرانسوی، ژوان لمون:

پ. ن:
- ژوان لمون برنده ی بیست و چهار جایزه در فستیوال های مختلف هنریه که فقط چهارتاش تو فستیوال کان 2010 بوده.
- من وقتی کلیپی رو که خود ژوان روی این آهنگ ساخته رو از اینجا دیدم، به هنرش ایمان کامل آوردم. 
- خیلی حس، هنر، فن، سواد، درک و فهم می خواد که یکی بتونه همچین هماهنگی رو بین صدا و تصویر و هزارتا جزئیات دیگه که تو حوصله ی بحث نمی گنجرو با هم تطبیق بده.
- ژوان 28 سالشه!
- چی بگم دیگه؟

سه‌شنبه، آبان ۱۷، ۱۳۹۰

نه آخه آدم اسم و فامیل و شماره دانشجوییشو مینیویسه رو کاغذ با چسب نواری میچسبونه رو لپ تاپش؟
نه خدایی دیگه...
آدم یه چیزایی از این چینیا میبینه بعضی وقتا...اصلاً چند روزیه حالم دگرگون شده.
حالا فردا میاد دانشگاه میبینی رو موبایلشم چسبونده.

چهارشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۹۰

آخرین نوای سه شنبه 57



رپ فوق العاده و زیبا از دامیان مارلی و ناس:
پ. ن:
- قول این آهنگ رو قبلاً داده بودم، که بر اساس آهنگ "سبلی" از عمدو و مریم، گروه اهل کشور مالی ساخته شده. 
- دامیان مارلی فرزند باب مارلی معروف.
- طبق تعریف، موسیقی رپ یعنی موسیقی حرف زدن. یعنی همین که شعر خوب باشه نود درصد کار انجام شده. حالا اگه آهنگ سازی، فضاسازی و افت و خیزها مطابق با مفاهیم و احساس درون شعر باشه یه کار کاملاً حرفه ای و عمیق به حساب میاد.
- اگه علاقه به دونستن بیشتر دارید، متن شعر از اینجا. کلیپ این آهنگ هم برای خودش داستانیه...از اینجا میشه دیدش.
- بهترین آهنگ رپیه که در سرتاسر زندگیم شنیدم.

یکشنبه، مهر ۱۷، ۱۳۹۰

تو فیس بوک یه گروهی هست واسه ایرانی های اینجا که ملت میان نظراتشون رو راجع به نیازمندی هاشون با بقیه اشتراک میزارن و یا سوال می کنن. ازین سوالا که مثلاً بسته بخوام پست کنم ایران کدوم سرویس بهتره؟ یا مثلاً فلان جا خونه بخوام بخرم چنده؟ یا مثلاً فلان غذای ایرانی رو کجا میشه رفت خورد و اینا...

چند وقت پیش یه بابایی اومده در ملاء عام می پرسه: "سلام دوستان، جیگر تازه از کجا می تونم تهیه کنم؟"
یه دختره جواب داده: "از قصابی ِ فلان جا مثلاً"
بعد پسره دوباره اومده میگه: "نه هانی، منظورم از اون جیگرا نیست، منظورم یه جیگر دیگست ;)"

خلاصه با بچه ها خیلی جلوی خودمونو گرفتیم که چیزی نگفتیم...بابا دختر باز ِ نامحسوس، بابا تیک و تاک غیر مستقیم، بابا شیوه ی مدرن، بابا انیشتین ِ دختر بازی، بابا استفاده از وینک در آخر جمله، بابا متفکر بزرگ قرن...حالا گروه 1600 تا هم عضو داره و همه هم کمین کردن واسه همچین سوژه هایی ها...جدی چی میشه که اینجوری میشه؟


سه‌شنبه، مهر ۰۵، ۱۳۹۰

آخرین نوای سه شنبه 56


موسیقی سرزمین مالی، لایت و فوق العاده زیبا از عمدو و مریم:
پ. ن:
- عمدو(گیتار) و مریم(خواننده) هر دو نابینا و اهل مالی هستند. 
- "سَبَلی" در زبان مالیایی (بامبارا) به معنی "صبر". 
- دامیان مارلی(فرزند باب مارلی معروف) هم روی این آهنگ یه رپ فوق العاده خونده که اینجا به زودی گذاشته میشه.
- متن شعر و ترجمه به انگلیسی.

سه‌شنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۹۰

آخرین نوای سه شنبه 55


عالی از گروه کانادایی، آرکید فایر:
پ. ن:
- پیتر گابریل و سارا لوو هم این آهنگو اجرا کردن و انصافاً هم خوب اجرا کردن، به خصوص پیتر گابریل، ولی آرکید فایر به نظر من از همه بهتره.
* امیدوارم مدیا فایر این لینکو هم مثل پست قبل پاک نکنه، اگه کرد که می رم که یه فکر دیگه بکنم برای اینجا...

پنجشنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۹۰

Sahar khiz and then Come and Run

"یکی از مزایای سحرخیز نبودن اینه که همیشه یه دلیلی واسه کامروا نبودنت داری."(*)
* بالاغیرتاً رفرنس به ضرب المثل معروف

سه‌شنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۹۰

آخرین نوای سه شنبه 54



موسیقی الکترونیک عالی از گروه انگلیسی مسیو اتک:
Massive Attack - Splitting The Atom, 2010 mp3
پ. ن:
- یه ماهه رو مغز منه، تو خونه، بیرون، دانشگاه، همه جا...چقد خوبه...چقد خوبه...
- صبح ها پا می شم، پنجره رو باز می کنم، بعضی روزا هم نم بارون میزنه، صدا را تا ته میدم بالا، این آهنگو میذارم، یه سیگار، یه لیوان چایی...لم میدم رو کاناپه...صدای این و بارون و باد و برگ درختا و جیغ جیغ مرغابیای دریاچه و آرامش اینجا...میرم سی خودم...اون بالا میچرخم تو فضا تو یاد اونا که میشد باشن و نیستن...چی میشد آدم می تونست تمام اون چیزایی رو که می خواد یه جا داشته باشه؟ تمامشو...

** مدیافایر این آهنگ رو از روی سرور پاک کرد به خاطر کپی رایت. اگه دوباره بزارم دوباره پاک میکنه. سایت شیر بهتر از مدیافایر هم ندارم که اونجا بذارم.

جمعه، مرداد ۲۸، ۱۳۹۰

(نشستیم دور هم، همه ساکت، امتحان داریم، درس می خونیم)
- آقا تو اصفهان یه مغازه بود، ازین اجناسی رو که کانالای ایرانیه ماهواره تبلیغ می کنن می فروخت.
- (ما متعجب) خوب؟
- هیچی دیگه، بیچاره خیلی با ترس و لرز می فروخت.

چهارشنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۹۰

آخرین نوای سه شنبه 53



زیبا از بابی مک فرین:

پ. ن:
- با هدفون گوش کنید.
- تمام اصوات توسط دهان و بدن آقای بابی مک فرین نواخته شدن. بدون هیچ سازی.
- این آهنگ جایزه گرمی سال 1989 را دریافت کرد.
- آدم روحش شاد میشه این آهنگو میشنوه، باشه که روح شما هم شاد بشه...

شنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۹۰

Facebook;Basic Information;About You

65/4/30 lisan3 eslahe nabatat(eslahe jhenetike giahan)..arshad modiriat MBA..5 sal tu kare abzar jarahi budam , 2 sal furushe tajhizat pezeshki ..madrake daraje 1e masajh darmani daram az japon..11 sal guitar ,6 sal tarane migam,3 sale ahangsazi..naghashi chehre..varzesh mikonam..modeling mikonam..va khili chizaye dge :)ina just Bio bud..va na tarif,chon vaghean hichi nistam !!

پ. ن:
- خدا به سر شاهده، این بیوگرافیه یه باباییه تو فیس بوک. لال شم اگه دروغ بگم
- حالا جدی اینارو آدم یه بار از نزدیک ببینه چه شکلین دقیق؟ بعد مثلاً اگه بیاد یه روز بر فرض همین بیوگرافیشو شفاهی بخواد به آدم بگه، آدم چجوری باید واکنش نشون بده؟ خداوکیلی آدم تو مواجهه با همچین آدمایی چه واکنشی باید نشون بده که کسی کشته یا زخمی نشه؟
- یعنی تو این دنیای به این بزرگی یه بار هم نشده کسی بیاد به این بدبخت یه گوشزدی بکنه، نصیحتی، انتقادی، پیشنهادی. ها؟ بد دارم میگم؟
- اینجا که رسیدی، همون حالت برگرد بالا یه دور دیگه از اول بیوگرافیه این دوستمونو بخون. می خوام از این وبلاگ که میری بیرون همچی حداقل یکی دو روزی رو تو فکر باشیا
+ هفت سال تو کار آهن آلات، 10 سال آهن ضایعات، 6 ماه یخچال ِغُر کار کردم، 1 سال روحی، دو ماه آبگرمکن شکسته، چدن، مس...خریداریم...جزئی، کلی...

چهارشنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۹۰

آخرین نوای سه شنبه 52




ویالن زیبا و معروف از نوازنده ی ارمنی، سامول ایروانیان:
پ. ن:
- همونطور که هفته ی پیش قولشو داده بودم، از همون نوازنده اینجا میزارم.
- این اثر توسط بیژن مرتضوی هم نواخته شده با نام "رقص آتش"، اونا که خیلی علاقه دارن ورژن ِ بیژن مرتضوی رو هم میتونن از اینجا دانلود کنن و مقایسه کنن.
- در قطعه ی بالا، تمام سازها (ویالن، کیبورد، درامز، پرکاشن، بیس) فوق العاده تمیز و حرفه ای نواخته شدن از اول تا آخر، بدون نقص در اجرا و زمان بندی، همچنین از لحاظ پاساژهایی که سازهای مختلف میدن در طول آهنگ. ولی ورژن بیژن مرتضوی خیلی متفاوته از این لحاظ ها...

سه‌شنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۹۰

آخرین نوای سه شنبه 51



تلفیق فوق العاده زیبا از سامول ایروانیان و یانی:

پ. ن:
- Until The Last Moment آهنگ معروفیه از یانی، ولی ویالن این ورژن کاملاً تغییرش داده.
- قسمت هایی از ویالن در گام های متداول ارمنی نواخته شده، اینه که تا حدودی به گوش ما ایرانیا آشناست. شباهت زیادی هم به کارهای بیژن مزتضوی داره.
- جالبه که آهنگ معروف Persian Night هم به دست بیژن مرتضوی اجرا شده و هم سامول. سعی می کنم هفته ی دیگه پیداش کنم و اینجا بزارم.
- سامول ایروانیان متولد 1966 در ایروان ارمنستان، دارای مدرک دکترا از کنسرواتوار دولتی "کومیتاس" ایروان.
- اونقدی که حقشه مشهور نیست...یه جورایی دیگه به اطمینان کامل رسیدم نسبت به اینکه زاده ی آسیایی و جبر جغرافیایی و این حرفا.

سه‌شنبه، تیر ۲۱، ۱۳۹۰

خاصّیت

آقا ما یه سگ خل وضعی داشتیم به نام هرکول، این بابا خیلی خنده بود کلاً رفتاراش هیچ شباهتی به سگا نداشت. این احمقو یه بار بسته بودیم زیر درخت از سر تنبیه، رفته بود رو درخت شروع کرده بود توت خوردن با شادابی تمام. یه سری هم یه قاچ هندونه رو با پوست خورد. یه مدت هم یاد گرفته بود شبا می رفت رو ماشین از اونجا می پرید از درخت خرمالو می کند. برعکس سگای دیگه هیچ توجهی هم به هیچ مسئله ای نداشت. حرف هم گوش نمی داد. تنبل و گشاد و زبون نفهم هم بود. توپ بازیو و دست دادن و پریدن اینارو هم کلاً بی علاقه بود. محبتی هم نداشت تقریباً، احتیاجی هم به مورد توجه واقع شدن هم نشون نمی داد. بدون غرش و سر و صدا و عصبانیتو اینا مثل بنز هم تمام صاحاباشو گاز جدی می گرفت بی خود و بی جهت، همونجا هم وایمیستاد با پررویی تمام بدون هیچ گونه ناله ای کتکشو می خورد و باز هم گاز می گرفت. اصلاً دیوانه بود طرف. یه بار یه دماسنج جیوه ای رو از تو یه جعبه درآورده بود و بازی...خلاصه ما که دماسنج شکسترو پیدا کردیم و جیوه ی توش رو نه...چند روز وایستادیم ببینیم میمیره دیدیم نه، طرف اصلن تو مایه های این قوانین دنیوی نمی گنجید. آخرشم دزدیدن بردنش راحت شدیم.
اون موقع ها مد بود به موبایل بند و اینا میبستن، یعنی هر کی بند موبایلش از جیبش میزد بیرون این بابا خیلی ریلکس میومد می کشید میبرد موبایلو، غریبه و آشنا هم حالیش نبود. راستش ما هیچ وقت یه پارس هم از این نشنیدیم، باهوشم بودا...تغذیش خیلی خوب بود هر چی هم دست آدم میدید می خواست.

می خوام بگم خیلی موجود خاصی بود اصن تو طبقه بندی سگا نمی گنجید، یعنی طبق مد بقیه سگا عمل نمیکرد، میگن این پدیده تو موجودات دیگه هم دیده میشه، آدم، سگ، گربه، پسر، دختر، همستر، موش خرما...
دیدید میگن مثلاً طرف آدم نیست...همینه دیگه...طرف سگ نبود اصلاً

سه‌شنبه، تیر ۱۴، ۱۳۹۰

آخرین نوای سه شنبه 50



از گروه راک پروگرسیو "پُرکوپین تری": 

پ. ن:
- Opeth, Dream Theater و همین گروه از جمله قدرتمندترین گروه های راک پروگرسیو دنیا هستن.

سه‌شنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۹۰

او پس از تحمل روزهای متمادی گرسنگی، هم زدن های پیگیرانه، تحقیقات گسترده بر روی مقوله ی نمک و همچنین درگیری های مداوم با آتش نشانی، سرانجام در نخستین ساعات بامداد بیست و یکم ژوئن سنه 2011 به تکنولوژیه کامل پخت و فرآوری قورمه سبزی دست پیدا کرده و بلافاصله اعلام خودکفایی در این زمینه نمود. به گفته ی وی این اولین مورد خودکفایی در دوران پس از هجرت نبوده و پیش از این نیز دولت وی پیشرفت های خوبی در دیگر زمینه های تخمی زندگی داشته است. 

* نوشتم که این روزا رو یادم بمونه

دوشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۹۰

جمعه، خرداد ۲۷، ۱۳۹۰

من اگر روزی پدر شوم-5

دخترم این که از قابلمه دود بلند میشه یا نه، اصلاً معیار مناسبی برای سنجیدن پخته شدن غذا نیست.
بابایی چند سال از بهترین سالای زندگیشو کلاً هی گشنه بود سر این معیار غلطش.
می خوام بگم مهم معیاره...نه که گشنگیو ایناها...

دوشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۹۰

- بله...ایران سرزمین آزمودن همه آزموده هاست.
- بله، هست آقا...
.
.
.
- شما که دلگیر بودی می زدی بیرون دیگه
- زدیم
- خب اخبارشو چرا پیگیری پس؟
- مریضیم آقا، یه وقتایی مریضیمون عود میکنه. شما این قسمتاشو نگیر.

سه‌شنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۹۰

آخرین نوای سه شنبه 49

گیتار جز فلامنکو از اردشیر فرح و خورخه اشترانز:

پ. ن:
- اردشیر فرح، متولد تهران، برنده ی جایزه ی گرمی 1991، از بزرگترین گیتاریست های ایرانی و از پیشتازان موسیقی فیوژن با ریشه های ایرانی.
- یه کانالی بود قدیما تو ماهواره، BET International فقط جز نشون می داد. یادمه حدود 12 سال پیش بود...از جلو تلویزیون رد می شدم، دیدم این آهنگو، اون موقع نه اردشیر فرحو می شناختم و نه جز و فلامنکو و فیوژن و این حرفا، فقط علاقه به گیتار بود. خلاصه بعد که سازو بندو موسیقی و اینا شروع شد کلا اینا و خیلی های دیگه رو شناختم. ولی این یه دونه آهنگو هیچ وقت پیدا نمی کردمش. امروز بود که نشستم همه ی آهنگاشونو گوش دادم و بالاخره این لامصبو پیدا کردم.

سه‌شنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۹۰

آخرین نوای سه شنبه 48

بلوز لایت و بسیار زیبا از زی زی تاپ:
ZZ Top - Blue Jean Blues, 1975 mp3
پ. ن:
- آه، این آهنگا...
- تو تهران، موقعی که هوا بارونیه، با این آهنگ تو ماشین، شیشه ها هم پایین که نم هوا بپیچه تو، لمس، آروم و بی هدف برونی تو شهر و مردمی رو نگاه کنی که دیگه به دلتنگی نبودنشون عادت کردی. گه گداری هم صدای برف پاک کن و خس خس ِ کام گرفتن از سیگارت بپیچه تو ماشین و بعد بپیچه دور مغزِ بی مورد ِ امتحان زدت و بپیچه دور این نمِ هوای توی ماشین و بپیچه دور این سال های تموم نشدنی که داری درس می خونی و بپیچن دور هم و بپیچن و بچرخن و جمع بشن تو هم، تو ماشین رو صندلی عقب و هی از تو آینه صورتتو نگاه کنن و تو هم بی توجه به نگاهشون...برونیو آهنگو بچری و دور و برو نگاه کنی.

شنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۹۰

همینجوری یه دفعه، بی خودی عطرت میپیچه تو اتاق، عطرت، عطر خودت...میبرتم تو یه دنیای دیگه، میرم میچرخم اونجا واسه خودم، بالا...بی وزن...حول هر سه تا محورم می چرخم...بی نظم...بی وزن...آهنگ که تموم شه، حالا شروع آهنگ بعدیه که سقوطت میده جلو لپ تاپت رو میز. پایینش سطل آشغال محبوب که همیشه کمک زیادی به تمرین نشونه گیریم کرده...اونور دیاگرام آهن-کربن مادر به فلان که رو دیواره و همواره اشاره داره که داداش من پنجاه درصد علم متالورژیم. این زیر هم که هزارتا پنجره بازه، ورد، پاور پوینت، پی دی اف های مختلف...مشق، پروژه، مت لب، مقاله، دد لاین، کلاس، درس، زهر مار...
- میگم، ببین منو، کلاً که چی حالا؟ در مجموع فوق لیسانس که سهله، گیریم حالا دکترا گرفتیم. از خارجه اونم.
- اون که اصن حرفشو نزن، داخل و خارج هم نداره. من کلاً می ترسم دکترا بگیرم پس فردا دوستای بچم تو مدرسه مسخرش کنن که چهه، فلانی باباش دکتره.
- آره دکتر بودن وضعیت ناجوریه.
یه شکلات انداخت زیر زبونش، یه سیگار هم روشن کرد. رفت پرت کرد خودشو رو کاناپه. 
- میخوای کلاً بیخیال شیم برگردیم ایران؟
- کسی نمونده ایران، همه رفتن، اصل مزیتش بچه ها بودن که یا رفتن یا دارن میرن. بعدشم، مثلاً چی می خوای بشی اونجا؟
- اینجا چی شدی مگه؟
- اقلاً یه درصدی احتمال میدیم که یه چی بشیم.
- دلتنگیو چه کنیم.
- ت.خ.م.ت.
- چند درصد؟
- هفت درصد
- چرا هفت تا
- پس چندتا
- بستگی به آدمش هم داره
- چی؟
- درصد دلتنگی
- آها.
- خودت خوبی حالا؟
- آره، آره، تو خوبی؟
- په نه په.
- حالا جدی تابستون میری ایران؟
- برم که چی؟ برم مثل همه علاف بچرخم دور خودم؟
- نه بابا، علاف چیه، میری میشینی با بچه های تیم خاله زنک، اصلاً آمار پشت آماره که میاد...
- آمار پشت آمار...آقا خداوکیلی ما نخوایم بدونیم کی الان میخواد کیو چیکار کنه کیو باید ببینیم؟
- چایی بزن
- قند بده
- راستی، چایی رو که داغ داغ بخوری در طولانی مدت نتیجش احتمال بالای سرطان مریه. و لذا، این انتخاب خودته که در ادامه ی زندگیت چایی رو داغ داغ بخوری یا بزاری سرد شه.
- خوب؟
- جمله خبری بود
- نمی دونستم چی می شد؟
- خیلی ساده ممکن بود تا آخر عمرت داغ بخوریو سرطانو هم بگیریو بمیری به امید خدا. خودتم نفهمی دقیقاً چی کار کردی که نتیجش شده این...به همین سادگی
- شایدم نه
-آره، ولی دونستنش یه رنج قشنگیو وارد زندگیت می کنه. همچین یه حال خاصی میده به قضیه
- آزار داری مگه؟
- نه، اطلاعات دارم
- ولی، نه. مراامی بیا و اطلاعاتمو زیاد نکن. خیلی چیزا رو ندونم شاید مضره ها ولی همچی راحت تره
- آره، اصن شاعر میگه ت.خ.م.ت که باشه کمتره
- آره، کمتره...که...ت.خ.م.ت...باشه
- باشه؟
- باشه
پ. ن:
- می دونی که اینجا هم فیلتر شده؟
- آره، چیه مگه؟
- کلاً هی اطلاعات عمومی می خوام بدم بهت.

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۹۰

آخرین نوای سه شنبه 47


متال سنگین، ولی از بهترین های سیستم:
پ. ن:
- یه کم سنگینه. هر کسی دوست نخواهد داشت.
- دبیرستانی بودیم و بدون گواهینامه و شاداب، یه بار این آهنگو گوش می کردیم خیلی خوشحال تو ماشین بچه ها با صدای وحشتناک بلند، ماشینو هم که از خونه پیچونده بودیم دیگه. پلیس گرفتمون آقا چه پدری ازمون درآورد و چه پدری ازمون در آوردن بقیه و چه پدری ازمون دراومد درمجموع و اصلاً وضعیتی شد. کلاً ملعون شدیم، تا یه مدت زیادی هیچ کس باهامون هیچ حرفی برای گفتن نداشت.

سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۹۰

آخرین نوای سه شنبه 46



از کهت میان:
پ. ن:
- کهت مَیان یکی از قویترین گروه های زیرزمینی و در واقع تنها گروه "پروگرسیو متال بدون کلام" ایران.
- آهنگ سازی خلاق، مدرن و کاملاً متفاوت و بدون تقلید از گروه های دیگه، تغییر ریتم ها (دقیقه 6:42 ریتم تکنو) و گام های زیاد، ملودی های تکنیکی و زیبای گیتار(دقیقه 4:29) و کیبورد، افت و خیزهای غافلگیر کننده (دقیقه 3:11) مثال هایی از نکات جالب این آهنگه.
- در کل به نظر من دو آهنگ Believe و Forgiveness بهترین آهنگ های آلبوم اخیر این گروه (Virtual Existence) هستند. ولی اگه خیلی مایلید می تونید تمامی آهنگ های این گروه رو از اینجا دانلود کنید. البته من خیلی پیشنهاد نمیکنم، به خصوص آلبوم اول این گروهو.
- از گروه های پروگرسیو غیر ایرانی میشه Porcupine Tree، Opeth، Dream Theater رو مثال زد.

دوشنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۹۰

حسنی نگو بلا بگو
تنبل تنبلا بگو
موی بلوند، روی برنز، ناخن فرنچ، آخ آخ آخ...

دوشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۹۰

یه درخت هست روبرو خونم زیرشم یه صخره مانند. اینو داشته باشید.
حالا، این همسایه ی ما دو تا پسر بچه داره، یکی سه چهار ساله، اون یکی هم بزرگتره، مثلاً هشت و نه و اینا.
این آقای همسایه یه جنایتی کرده، اومده جدیداً رو این درخت تاب وصل کرده، پسر کوچیکه خیلی اوکی گاهی با خانواده میاد تاب سواریو اصولاً مشکلی نداره.
اما این بزرگتره! احمق دستو پاشم درازتره دیگه، از مدرسه که میاد ظهرا میره گیری میده به این تابه، از مدرسه هم اومده خستست حالشو نداره پاهاشو بگیره بالا.
یعنی دیروز نیم ساعت تمام داشتم از پشت پنجره روند زخمی شدن این حیوونی رو نگاه می کردم. خسته و بی حرکت نیم ساعت نشسته بود رو این تابه هی می رفت میومد می خورد به این صخره هه، .... هم نبود.
اصلاً آدم خوشحال میشه این همه وارستگی و بی خیالی میبینه تو این موجودات

پنجشنبه، فروردین ۱۸، ۱۳۹۰


In google translate, translate swedish word "Bollnäs" to english. The result is "Ahmadabad"!
* "Bollnäs" is name of a town in sweden.

چهارشنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۹۰

من اگر روزی پدر شوم-4

پسرم یه ضرب المثل انگلیسی میگه:
A cigarette a day keeps the doctor away.
به مامان نگو فقط، مثلاً ما در جریان نیستیم کلاً

چهارشنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۹

آخرین نوای سه شنبه 45

دوست داشتنی از سوفی هانگر:
پ. ن:
- آهنگ های گروه های (راک و متال) خوب ایرانی که هفته ی پیش گفتم رو همچنان دارم گوش میدم و از هفته ی دیگه چندتاشو اینجا می ذارم.
- آگه کسی مشکل دانلود داره لطفاً بگه، احساس می کنم از ایران نمیشه دیگه تو این بلاگ اومد و یا شاید مشکل دانلود هست. خلاصه دریغ نکنید و به ما بگید اگه چیزی هست.

یکشنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۹

جدی ها
- جدید تو فیس بوک یه لینک شیر کرده از وضعیت حیوونا در ایران زیرشم نوشته:
واقعاً وضعیت حیوونا تو ایران خیلی بده...
حتماً متوجه اید که این نگاه متفاوت به مسائل روز ایران توی حلق ما جای داره. حتی میرحسین و کروبی و رفسنجانی رو هم الان هزار جور بلا سرشون میارن، حالا مردم عادی و کشته ها و زخمی ها و زندانی ها و دپ ها و سکته ای ها و معلوم و الحال ها و مفقود ها و خانواده های همه ی اینا هم که کلاً هیچ و دیگه آخه چه برسه به گوریل و خرچسونه و زرافه و ...
- تو فیس بوک فرودگاه کشور جدیدشو لایک کرده، بقالی و دریانی و کفاشی و الکتیریکی و چدن و آهن آلات فروشی محلشونم قبلاً لایک کرده...
آدم چند ماه بره خارج اینجوری میشه؟ آخه این درسته؟
می رم فیس بوک دوتا صحنه اینجوری می بینم، میام بیرون میرم میگیرم می خوابم.

چهارشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۹

آخرین نوای سه شنبه 44

راک آلترناتیو از گروه افغانی "مورچه ها":
پ. ن:
- گروه مورچه ها اولین و تقریباً تنها گروه راک افغانیه که پاش به دنیای اینترنت باز شده و سری از تو سرها بیرون آورده. اما، خیلی جای پیشرفت داره و نکته ی جالب این گروه می تونه لهجه ی خواننده و صرف وجود یه گروه راک افغانی باشه. از نظر آهنگ سازی، فضا، شعر انتقادی و روند استفاده از ملودی های گیتار زیر صدای خواننده شباهت خیلی زیادی به کارهای آرش سبحانی (گروه کیوسک) داره و اعضای گروه که الان در ارمنستان و آلمان و هرات هستند از طرفدارهای کیوسک هستند که قابل پیش بینی بود.
- چیزی که مشخصه قدرت نوازندگی بیشتر گیتار اول و درامز نسبت به بقیه ی اعضای گروهه که این نا هماهنگی رو میشه با یه کم دقت حس کرد.
- نکته ی دیگه شباهت زیاد صدای خواننده در یکی از قطعات به صدا و سبک خوانندگی حبیبه که نشون میده کارهای خواننده های ایرانی خیلی روی این گروه تاثیر گذار بوده.
- "شهر بدون درخت" از این گروه در واقع ارجینال ترین آهنگ آلبوم اخیر این گروهه که در بالا لینکشو می بینید.
- تو یک ماه آینده گروه های جدید ایرانی یا آلبوم های جدیدشون رو سعی می کنم مرور کنم و سعی می کنم یکی دوتا از جالب ها رو هم اینجا بذارم. کهت میان، نوریک میساکیان، نا میرا، ساماوایو، ماورا، ماینس وان، کیلومتر 23، فرزاد میلانی، پیمان نیکسار و ...مثلاً.

شنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۹

یه دوستی داشتم ازینا بود که با باباش خیلی کاری نداره. یه روز وایستادیم به صحبت با این راجع به مقوله ی بابا و این که بزرگت کرده زحمت کشیده و اینا. فرداش دیدم دپ زده، پکر وایستاده زمینو نگاه میکنه. میگم چته؟ میگه امروز متوجه شدم بابام پیر شده، میگم چرا؟ میگه دقت کردم دیدم کچل شده.
می خواستم کلمو بکوبم به دیوار. این همه سال تو زندگیت یعنی یه بار نشد مثلاً بابات نشسته باشه رو مبل از پشت کلشو ببینی که کچل شده؟
حرصی می خوردم از دست این

سه‌شنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۹

تنبل

زندگیمون شده فیلم،
اسمش "عدم نجات سرباز رایان".
نقش ما هم تیم نجات دیگه...

دوشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۹

فیس بوک

فیس بوک یعنی وقتی پخش شدید تو دنیا...
فیس بوک یعنی وقتی که فقط مَجازی مُجازی...

شنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۹

یادمه ناظممون آدم ت.خ.م.ی و مزخرفی بود، اردو که می بردنمون هیچ وقت نمی ذاشت تو اتوبوس دست بزنیم. همون لحظه بود که معلم پرورشی خوب و ریشو و از خود گذشتمون می پرید تو صحنه و یه دونه ازون ریشاشو گرو می ذاشت و ما در آخر موفق می شدیم با حفظ شئونات اسلامی ماگزیمم دو انگشتی دست بزنیم و چه حالی هم می داد این حس مبسوط آزادی...چه حالی هم می کرد معلم پرورشیه اون ور از محبوبیتی که تونسته تو اون صحنه کسب کنه...ما هم خوشحال که عجب مرامی داشت این بابا...کلاً همه راضی بودیم

جمعه، دی ۲۴، ۱۳۸۹

ایرانی بازی

یه سال و خورده ای پیش خطمو عوض کردم، بیچاره یه دختره خریدش گویا. بدبخت اینقدر این رفقای ما در ساعات و روزها و مودهای مختلف، عمدی و سهوی زنگ زدن به این بابا کلاً باهاش داریم آشنا و آشناتر می شیم هی. جالبه که هی هم میان واسه من تعریف می کنن که جدیداً چه خبره...یه جورایی منو محق می دونن... طبق آخرین اخبار جدا از اینکه خونش میرداماده و خیلی هم خانوم خوش صدا، جوان، با طراوت، با حوصله و صبوریه، مثل اینکه دیشپ خونه دوس پسرش بوده چون صبح یکی از بچه ها که تازه از خارج اومده اشتباهی زنگ زده بود بهش، می گفت مثل اینکه دوست پسرش خیلی خواب آلود و شاکی گوشیو ورداشته گفته اشتباه گرفتید. هیچ بعید نیست شبش زهرماری هم خورده باشن.
کلاً بچه ها به شماره ی قبلیم بیشتر از شماره ی الانم دلبستگی دارن. تا بوده هم همین بوده ها.
در مجموع هر چند سال یه بار که می بینم روحیه ی دوستام داره افت می کنه هی مجبور میشم خطمو عوض کنم که یه کم ملت سرگرم شن. ما هم اینجوری بامرامیم دیگه...

چهارشنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۹

-غده ی پروستاتتو تو چشات می بینم از بس همه چی به ت.خ.م.ت.ه
-آره خودمم یه چیزایی دارم حس می کنم

سه‌شنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۹

شخصاً معتقدم نمای ظاهریه فسنجون عملاً هیچ فرقی با اسهال یه بچه ی مریض احوال نداره.