یکشنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۸۸

بیش از نود درصد جمعیت کره ی زمین، هنگام کار با قیچی لب هاشون رو مثل ماهی باز و بسته می کنند.

دوشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۸

خانم راننده

خیلی از وضعیت ترافیک و رانندگی ملت شاکی شده بود و می نالید.

اتفاقاً به چهار راه که رسیدیم یک خانومی پشت 206 نقره ای اش نشسته بود و سمت راست خیابان پارک کرده بود و گردش به راستو تو اون هیری ویری بسته بود. با خنده و شادی هم مشغول صحبت با موبایلش بود. صدای سر و صدا و بوق هم که بالاتر رفت، در کمال نا باوری، شیشه رو داد بالا.

راننده که دیگه داشت منفجر می شد گفت: آقا اصلاً می دونی چیه؟ خانوم ها در رانندگی بیشتر نقش موانع طبیعی و جاده ای رو بازی می کنند و فقط باید از کنارشون عبور کرد و عصبانی نشد. چراغ که سبز شد، دنده عقب گرفتیم و از کنارش رد شدیم. همچنان هم مشغول صحبت با موبایلش بود.

آقای پلیس هم با لبخند کل پروسه رو نگاه می کرد و سعی می کرد که درک کنه.

سه‌شنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۸

آخرین نوای سه شنبه 21

آهنگ لایت و فوق العاده زیبا از مایکل جکسون و جمع کثیری از خوانندگان:

پی نوشت:
- تعداد خواننده ها از این هم بیشتره ولی در اینجا نامشون آورده نشده است.
- یه سری آهنگ ها هستند که گوش کردنشون مثل دیدن و مرور کردن عکس ها و خاطرات قدیمیه. دوست داشتنی و حال به هم زن.

دوشنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۸

شب امتحان

با اینکه فردا ساعت 8 صبح امتحان دارم و حقیقتاً چیزی نخوندم و علاقه ای هم ندارم که بخونم و همچنین از طرفی مشتاقم که معدلمو بالا بیارم و همچنین زندگی تحصیلی موفقی برای خودم به وجود بیاورم و می دانم که الان باید بخوانم، ولی نمی خوانم.
قسمت بدش هنوز مونده. و اون اینه که به هیچ وجه، هیچ گونه استرس و نگرانی ندارم.
راستش قسمت دوم بیشتر از قسمت اول داره اذیت می کنه.

پی نوشت:
- خیلی از بچه های دانشکده الان اینجورین. ولی جدی هر چی فکر می کنم هیچ دلیل مشخص و منطقی نمی تونم براش پیدا کنم.
- نکنه همه دپ زدیمو خودمون خبر نداریم؟
- شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل / هیچ کدومش به هیچ جام هم نیست متاسفانه
(بی ربط)
- اینقدر این بقل وبلاگ اضافه کردم که دیگه رسماً وقت نمی کنم بخونمشون. تا بعد از امتحانا یه کم تر تمیز و جمع و جور تر می کنم این لیستو.
- لا مذهب دو هفته که بلاگ نمی نویسی قشنگ روند نزولی و زوالتو می تونی حس کنی.
- بدبختی همه چیز تو زندگی همینه، هر کاریو ول می کنی سریع می پره. خدا نکنه یه روزی دوباره بخوای یکی از توانایی های گذشته رو دوباره راه بندازی و تو خودت زندش کنی، مگه به این راحتیا میشه لا مذهب؟

شنبه، دی ۲۶، ۱۳۸۸

عاشق مرده، معشوق اشتباهی

شخصیت داستان ما کنار خیابون ایستاده بود منتظر تاکسی. ده متر پایینتر یه تاکسی ایستاد تا مسافراشو پیاده کنه. در باز شد و عده ای به کندی پیاده شدند. یک نفر، دو نفر، سه نفر...ایستاده بود و با چشم های بی نگاه، نگاهشون می کرد.

طبق عادت همیشگی که دیگه براش به صورت یه بازی فکری در آمده بود، منتظر بود که از قضا دختر نایاب و زیبای آرزوهاشو تو یک همچین صحنه ای ببینه. دختر از تاکسی پیاده بشه و اتفاقی باهاش چشم تو چشم بشه و با چشم های براقش کلی براش عشوه و ناز کنه و (مثلاً) خیلی معصومانه، جدی، سربه زیر، مغرور و جذاب شروع به قدم زدن کنه و مجموعه ی این رفتار ها باعث گرفتار شدن شخصیت داستان ما بشه.

اتفاقاً همین اتفاق هم افتاد ولی با پنجاه سال تاخیر و در یک موقعیت اشتباه. و دختر خانم مورد نظر ما که دیگه حسابی پیر شده بود، به جای این که در این صحنه با پیر مرد محل ما که دو هفته ی پیش به رحمت خدا رفت روبرو بشه، خودشو به شخصیت داستان ما نشون داد، و چون عشوه و ناز و این حرف ها هم دیگه یادش رفته بود و نمیشد هم هیچ کاری نکنه، هول شد و در تاکسی رو طوری بست که یه ذره از شالش لای در بمونه و مجبور بشه ده دوازده متر رو با جیغ و داد و فریاد و به همراهی شکم بزرگ و افتاده اش دنبال ماشین بدود و بعد هم که راننده تاکسی متوجه شد و ایستاد، حاج خانم شالشو از تاکسی جدا کنه و پخ بزنه زیر خنده تا هم دندان های ریختش معلوم بشه و هم پوست چروکیده ی دور دهنش، و بعد هم بره دنبال زندگیش.

سه‌شنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۸

فارغ التحصیلی

- فارغ التحصیلی به انگلیسی چی میشه؟
- Getting rid of education

پی نوشت:
- سایت مدیا فایر رو هم که روی اون آخرین نواهای سه شنبه رو می ذاشتم بستن! تا هفته ی دیگه سعی می کنم یه سایت خوب دیگه برای آپلود پیدا کنم و شما هم اگه سایتی می شناسید از ما دریغ نکنید.

سه‌شنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۸

آخرین نوای سه شنبه 20



یکی از زیباترین و قشنگترین آثار راد اشتوارت:

پی نوشت:
- چه کرد با من این آهنگ.
- این آهنگو اولین بار وقتی که شنیدم سوم دبیرستان بودم و فقط به گوشم خورد و یه تصویر کوچکم از کنسرتش دیدم، خلاصه 7 سال بود که با خودم گاهی می خوندمش و اصلاً نمیدونستم چیه و مال کیه که به طور اتفاقی دیروز توی مغازه ی سی دی فروشی چشمم خورد به عکس راد اشتوارت و یادم اومد این بابا همون بوده که چند سال پیش یه کم از کنسرتشو دیده بودم. خلاصه دوباره کشف کردم این دوستمونو!
- بالاخره کتاب طاعون (آلبر کامو) رو که مرداد 85 خریده بودم و دست نخورده توی کتابخونم مونده بود خوندم و از این بابت خیلی خوشحال شدم! کتاب بدی هم نبود ولی به گویایی و مختصری و عمق یه کتاب دیگش بیگانه (آلبر کامو) نبود و به نظرم می تونست باشه! کاش همون سه سال پیش می خوندمش!

یکشنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۸

توی سطل آشغال چهار قسمتی

شب از خواب که پرید متوجه کاغذ مچاله ی توی مشتش شد. حس از تخت پایین اومدن نبود. سطل آشغالو دید و چشاش برقی زد و از همونجا کاغذو پرت کرد.

یه دفعه دوربین چرخید و از پشت شانه اش صحنه رو نمایش داد که با یک پرش بلند، توپ رو از وسط زمین پرت کرد سمت حلقه و بعدش صحنه ی آروم از مسیر حرکت توپ به سمت حلقه و کلوز آپ از صورت تماشاچیا و توپی که وارد حلقه میشه. اعلام امتیاز از بلندگوهای سالن و همهمه ی نماشاچیا. صحنه ی بعدی از دوربینیه که در نزدیکی سطح زمین نصب شده و از پایین داره خوشحالی کردن و دویدن دور زمینشو به همت دندونای سفید و رکابی قرمزش نشون میده.

اما در سطل آشغال بسته بود. کاغذ خورد روی در سطل و افتاد روی زمین.
یه دفعه همه ی سر و صداها خوابید و همه جا ساکت و تاریک شد و او ماند و اتاقش. فقط یه نور مهتابی رنگ از پنجره می تابید به کف اتاق، که اون هم با توجه به ابری بودن هوا سوال برانگیزه.
اینجا بود که قدرت تخیلش پایان یافت.

خودشو انداخت روی تخت و هفت ساعت دیگه هم خوابید و دنیا به .... هم نبود.

شنبه، دی ۱۲، ۱۳۸۸

دو ساعت برای فیلم دیدن 1




جدا از داستان و فیلم نامه و کارگردانی و الخ که خودش یه مبحث جداست، به نظر من خاص ترین بخش فیلم بازی خیلی خوب حامد بهداده که تو این فیلم نقش یه آدم کار چاق کن رو به خوبی بازی میکنه. نکته ی قابل توجه دیگه آهنگ های فوق العاده خوبیه که در فیلم پخش میشن که ظاهراً از کارهای گروه های مختلف زیر زمینیه مملکت خودمونن که واقعاً حرف ندارن. یه مثال از کارهای زیبای این فیلم آهنگیه که توی بیابون اجرا میشه (دقیقه ی 72) و خود حامد بهداد مثلاً خوانندشه و موسیقی نواحی ایران رو به همراه بیس و کیبورد و دمام اجرا می کنن که تلفیقش معرکست ( به خصوص تغییر گامهای صدای خواننده، هارمونی های کیبورد و بیس موذیانه ای که در زمینه نواخته میشه) و سه مرد سفید پوش هم به همراهش می رقصن که اون هم جالبه. کلاً صحنه های جالب و به خصوص موزیک های جالب در این فیلم زیاد دیده و شنیده میشن.
- توضیحاتی راجع به فیلم رو می تونید از اینجا بخونید.
- برای اون هایی که علاقه به دانلود دارن لینک دانلود فیلم اینجاست (حجم و کیفیت پایین)، بلاگ لگو فیش هم اتفاقاً امروز راجع به این فیلم نوشت و لینک دانلود تورنت با کیفیت بالارو گذاشت که اینجاست.
- اونهایی هم که اهل خرید و جمع کردن فیلم هستند از اینجا می تونن خرید کنن. (این سایت ارزون ترین سایتی بود که من پیدا کردم)

پی نوشت:
- از این به بعد توی این پست ها که به صورت گاهی گداری گذاشته خواهد شد فیلم های خوبی رو که قبل ها دیدم و یا جدیداً می بینم و همچنین ارزش دیدن دارند رو می ذارم.
- بر خلاف نظر چند نفر، به نظر خودم اصلاً شبیه حامد بهداد نیستم.