پنجشنبه، دی ۰۳، ۱۳۸۸

طرف تو خیابون بوت بلند مشکی پوشیده تا زیر دماغ عمل کردش. همون دماغو هم گرفته بالا.
یه بارونی بلند مشکی رو هم اضافه کرده به مجموعه. دستشم از ساعد خم کرده و گرفته بالا، روش هم یه کیف آویزونه و این ور اون ور میره. کیف و بارونیو دست و دماغ و پا و کل مجموعه رو تناوبی حرکت میده...یعنی من دارم لایت راه میرم. اونم زیر بارون شدید.
بیشتر شبیه ماهیگیرا شده که با چکمه های مشکی رنگ بلند و بارونی های مشکیشون سوار بر قایق میزنن به دریا که به تورهاشون سر بزنن.
و اصلاً هم قشنگ نیست.

دوشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۸

شب یلدا - فال حافظ


گر از این منزل ویران بسوی خانه روم / دگر آنجا که روم عاقل و فرزانه روم
زین سفر گر بسلامت به وطن باز رسم / نذر کردم که هم از راه به میخانه روم
تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک / به در صومعه با بربط و پیمانه روم
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند / نا کسم گر به شکایت سوی بیگانه روم
بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار / چند و چند از پی کام دل دیوانه روم
گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز / سجده ی شکر کنم و زپی شکرانه روم
خرم آن دم که چو حافظ بتولای وزیر
سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم

جمعه، آذر ۲۷، ۱۳۸۸

If you held opposites together, then you suspend your thought, and your mind moves to a new level.
- Niels Bohr

پنجشنبه، آذر ۲۶، ۱۳۸۸

مرد باش. مرد ِ من باش

خانم با آقا دوست شده دیگه هیچ کدوم از رفقا و اطرافیان آقا رو به رسمیت نمیشناسه.
مال من باش. فقط به من توجه کن.
آخه تو مرد ِ منی.
مرد من باش.
مرد باش.
باش.

سه‌شنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۸

آخرین نوای سه شنبه 18

یکی از بهترین کارهای عرفان در رپ فارسی:
پی نوشت:
1- قصد نداشتم از رپ توی این بلاگ بذارم، ولی از بعضی کارهای قشنگ هم نمیشه گذشت. به سرعت هم خواننده ای این سبک دارن پیشرفت می کنن، جوری که کارهای رپ الان اصلاً با کارهای دو سه سال پیش قابل مقایسه نیستن.
2- حساب زد بازی، عرفان، یاس، هیچ کس و یه عده ی معدود دیگه، از این بچه کوچولوهای رپر که تنها هدفشون از رپ خوندن تولید بستر مناسب جهت سهولت دختر بازیه جداست...
3- آقایون  ِ رپر ِ بعد از این، به خدا آهنگ سازی در آهنگ های رپ هم مهمه.
4- کار رپ جدید زد بازی به نام اِل اِی ( لس آنجلس ) هم قابل توجهه! با هیچیش کاری ندارم، فقط اینش حال داد که چند باری من تو وبلاگای مختلفم، مستقیم و غیر مستقیم صحبت کردم راجع به لس آنجلسی های چیپ و مسخره ( از جمله شهرام صولتی و جدیداً هلن )، ولی هیچ کس به عمق فاجعه پی نبرد. یه جورایی دلمون خنک شد زد بازی اینجوری تیکه انداخت به این جماعت خَز. دل خنکی که هیچی، حتی حال هم داد!

ثبت

امروز اولین موی سفید سرمو رویت کردم.
پی نوشت:
- هیچی. گفتم که بعدا یادم بمونه که چی شد.
- حتی سردرد گرفتنو هم تو یاد من دادی.

شنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۸

You can fool some of the people all the time, and all of the people some of the time, but you cannot fool all of the people all the time.
- Abraham Lincoln

سه‌شنبه، آذر ۱۷، ۱۳۸۸

آخرین نوای سه شنبه 17

فوق العاده زیبا از آرکایو:
*خوبی آرکایو اینه که آهنگاش هیچوقت شروع نمیشه، هیچ وقت هم تموم نمیشه، یه آلبوم کاملشو که گوش کنی هیچ وقت نمیتونی متوجه شروع و تموم شدن آهنگ ها بشی. خیلی باحاله، ضمن اینکه آهنگ نواخته میشه خواننده هم خیلی ملو و لایت تو پس زمینه شعراشو می خونه. دیگه ادا و اطوار بی مورد از خودش در نمیاره...از من میشنوی بورو بخواب رو تختت، یه جوری که از پنجره آسمون معلوم بشه، بارونم اگه بیاد که دیگه محشره. پیکتو هم خواستی بگیر دستت. اون موبایل مزخرفتم خاموش کن. و گوشش کن...یا بشین پشت فرمون، بورو تو اتوبان صدر و صدای ضبطو تا ته بلند کن و همون حالت از تهران مزخرف خارج شو. یادت نره که هر 4 تا شیشه هم پایین باشه.
پی نوشت:
-نمی ذاشتم این قسمتو یه مدتی...می دونی موسیقی حال و حوصله و شوق می خواد. حتماً خودت باید حال کنی باهاش تا بقیه هم حال کنن. ولی درسو، پروژه، تافلو، بقیش...
-بی تو مهتاب شبی عجیب بود چو از آن کوچه گذشتم. دیگه نمی گذرم...