دوشنبه، آبان ۰۴، ۱۳۸۸

مجموعه دلنوازان

در این سریال جذاب، اگر به جای "اول شخص ِ ناراحت" فیلم از یک اصله درخت گلابی با قابلیت گریه کردن استفاده می شد خدا به سر شاهده به ساختار کلی فیلم هیچ آسیبی وارد نمی شد

سه‌شنبه، مهر ۲۸، ۱۳۸۸

آخرین نوای سه شنبه 13

زیبا از گروه متال اسلیپ نات:
پ. ن:
1- شخصاً به کارهای متال سنگین علاقه ای ندارم، مخصوصاً این گروه (اسلیپ نات) که راستش اصلاً کاراشو دوست ندارم. ولی این آهنگ در واقع یه استثناست. هم قشنگه و هم متال سنگین نیست. اصلاً از این گروه انتظار همچین آهنگی رو نداشتم و خیلی تعجب کردم.

پنجشنبه، مهر ۲۳، ۱۳۸۸

سه‌شنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۸

آخرین نوای سه شنبه 12

بسیار زیبا از "جو ستریانی":
پی نوشت:
1- راستی اجرای ما هم در دانشکده ی مواد افتاد شنبه 25 مهر و من در این اجرا عمدتاً گیتار باس می زنم و در یک قطعه هم گیتار کلاسیک.
2- هفته ی قبل گفتم ولی برای تاکید این هفته هم میگم که اگه اشکالی برای دانلود پیش اومد از آنجا که سایت جدیدی رو دارم امتحان می کنم، به من خبر بدید.

دوشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۸۸

باده خوری 1


"صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد / ور نه اندیشه این کار فراموشش باد"
پی نوشت:
چند وقته که شعرهایی(بیت هایی) رو که به باده خوری مربوط میشن جمع میکنم و تصمیم دارم به مرور اینجا بیارمشون. این که بالا اومده از حافظه و یکی از معروفترین و مهمترینشونه، از خیام، نظامی و صائب تبریزی و... هم دیدم که به مرور اینجا خواهند آمد. بعضی از این اشعار سراینده ی مشخصی ندارند(یا من نمی دونم!)، ولی همانهایی رو که می دونم ذکر می کنم.

شنبه، مهر ۱۸، ۱۳۸۸

ظرفیت رشد

حرف خوبی زد "دوستدار سقراط" در این پستش. در واقع حرفیو زد که مدتها بود در ذهن داشتم، ولی شرایط خوب نوشتن برام پیش نمیومد.
مشاهده ی من هم از برخی افراد در رابطه با "ظرفیت رشد" به همین شکل است که در پست رجوع داده شده آمده. مانند این: اگرچه فلانی فلان کتابارو خونده، فلان جور میتونه حرف بزنه، دانشگاه فلان میره، فلان سبک فیلم ها رو میبینه و یا فلان سازو میزنه و فلان موسیقی رو گوش میکنه و از این جور حرفا...ولی تجربه نشون داده ذاتاً آدم سطحی، بی خرد و دیرفهمیه. شاید در کوتاه مدت این سبک از تجربیات و رفتارها و دانسته ها بتونن یه مقدار رشدش بدن تا بتونه بهتر فکر و رفتار کنه و (حتی) بهتر ارتباط برقرار کنه ولی این فعالیت ها هیچ وقت به طور عمقی و سیستماتیک تغییری در این آدم به وجود نخواهند آورد.
و اینکه اصولاً این اطلاعات و دانسته هایی که کسب می کنه هیچوقت باعث هیچ تغییرآگاهانه ای در زندگیش نشده و نخواهد شد. همیشه در حال تکاپوست ولی در واقع از نظر عمق فکر و اندیشه و نوع برخورد با مفاهیم تازه همیشه سر جای اولش است.
پی نوشت ها:
1- از این دست افراد چندتایی را نیز من رویت کرده ام.
2- این افراد در مواقعی که ادعای کاردرستی بهشان دست می دهد بسیار اعصاب خردکن می شوند.

سه‌شنبه، مهر ۱۴، ۱۳۸۸

آخرین نوای سه شنبه 11

آهنگ بسیار زیبا و مشهور "برای عشق به خدا" از گیتاریست قهّار سبک راک "استیو وی":
پی وشت ها:
1- این پست به طور اتوماتیک ساعت 6 سه شنبه فرستاده میشه. این روزا مشغول تمرین اجرا در دانشکده هستیم و مثل همیشه تلفیقی و تجربی کار می کنیم، این دفعه سنتور با چند تا گیتار، بیس و کاخن و ساز دهنی، با نوازنده ها و سبک های جدید! به عبارتی نیروهای تازه نفس...اگه اجرای خوبی در بیاد تجربه ی خیلی خوبی میشه و شاید همت کنیم و کارهای امسال رو هم در استودیو ضبط کنیم. شما عمرش از خدا بخواهید بقیه اش با ما!
2- اگه ضبط کردیم مثل سال قبل میزارمشون اینجا.

دوشنبه، مهر ۱۳، ۱۳۸۸

جفت گیری


گربه های نر محل ما درگیر که می شوند یکدیگر را به سمت شیشه ی اتاق من پرت می کنند.
این اتفاق تقریباً همیشه بین ساعات 1 شب تا 5 صبح رخ می دهد.
...فصول جفت گیری را اصلاً نیستم.

شنبه، مهر ۱۱، ۱۳۸۸

به یاد اوایل دبستان


آن زمان بود که شیخ ما اصلاً شیخ نبود، کودکی بود دبستانی که هیچ از دنیا نمی دانست، تلاشی بهر کسب دانسته های بیهوده را نیز همت نمی گمارد.
همان زمان بود که تفریح عامه ی دبستانی ها "تخم مرغی" تراشیدن مدادشان بود. شیخ آن زمان اوستا "تخم مرغ تراشی" بیش نبود، نیک که بنگری اکنون هم نیست. ولی آن نوع تراشیدن مداد را اگر تراش همت کند اکنون نیز از بر است.
باز همان زمان بود که خسیس ها و بچه ننه ها به غایت از تراشیدن بیهوده ی مداد و پیگیری های خصمانه ی مادرشان ترس داشتند و اینگونه بیان می کردند: "مامانم گفته مدادمو خراب نکنم." چو نیک بنگری به فراست دریابی اکنون نیز دنیا پر از این بچه هاست.