جمعه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۸

فیلم سینمایی کیش و مات، با بازیگری اکبر عبدی و محمد رضا هدایتی و ...

داستان اینه: یه آقای بدشانس و افسرده حال میره پیش دکتر (خانم دکتر) روانپزشک...طبق روال همیشگی این فیلم ها خانم دکتر خوب، مهربان، خوشگل، معصوم، لوس و ناز و پولداره و صد در صد یه نامزد مثلاً مولتی میلیاردر هم داره.
در داستان فیلم خانم دکتر یه کوچولو از آقای مریض خوشش میاد و در نتیجه به آقای نامزد حس حسودی و کم آوردن دست میده و میاد که خودی نشون بده و مثلاً یه حالی بده به آقای مریض که طرفو نافرم میندازه تو هچل و بدبختی.
آخرش هم معلوم میشه که همه ی این کارای آقای نامزد دروغ بوده و این آقا قصدی جز بالا کشیدن پول های بابای دختر نداشته و اون حرفها و کارا همه فریبکاری بوده.
لذا چون طرف (آقای نامزد) بد بوده و خدا فریبکاران را دوست ندارد، کاراش تابلو میشه و به هدفش نمیرسه و میشه آدم بده ی داستان و نابود میشه کلاً و دیگه هم ازش خبری نمیشه.
بعد در 20 ثانیه ی آخر فیلم مریض و خانم دکتر در یک حرکت محیر العقول و بدون مقدمه چینی و خبر قبلی ازدواج می کنن و تو باغ قدم میزنن و به همدیگه دقت می کنن و کلاً همه چیز خوب و خوش و رله میشه.
پی نوشت ها:
1- جدی نماشاچیا پا شده بودن و داشتن می رفتن که یه دفعه عروس و داماد رو با لباس عروسی نشون داد، به خدا قبلش هم هیچ صحبتی راجع به این قضیه نشده بود. مثلاً اگه صحنه ی ازدواج رو نشون نمی داد چی میشد؟ جدی فقط حداکثر 40 ثانیه از زمان فیلم کاسته میشد.
2- اکبر عبدی و محمدرضا هدایتی هم تو این فیلم بودند، عجبا.
3- یکی از استادامون می گفت در پروژه ی لیسانس و ارائه پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی حتماً لازم نیست روش درستی برای یافت مجهولات ارائه شود، حتی می توان تحقیق کرد و روش غلطی را ارائه کرد که باعث شود آیندگان دیگر این روش غلط را امتحان نکنند...در واقع این هم یک نوع کمک به پیشرفت است. نشان دادن راه های احتمالی خطا، و نمره هم دارد.
حالا قضیه ی خودمه... من که فیلمو دیدیم، توضیحشم گذاشتم این بالا، حالا دیگه خود دانید.
4- عمراً اگه دست از سینما رفتن بکشم، ما کلاً هِی به سینمای ایران امیدواریم.

چهارشنبه، مرداد ۰۷، ۱۳۸۸

آخرین نوای سه شنبه 1


قطعه ی زیبای گیتار فلامنکو از آلبوم جدید ویسنته آمیگو
پ. ن: از این به بعد هر هفته سه شنبه ها یه آهنگ خوب به سلیقه ی خودم میذارم اینجا برای دانلود، البته به همراه عکس از نوازنده، یا خواننده و یا هر چیز مربوط و نامربوطی، با تیتر "آخرین نوای سه شنبه".

جمعه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۸

معلوم نیست طرف تو خیابون چرا موقع دادن جواب سوال فلان جا کجاست؟ به جای نمی دونم میگه کجا بهت آدرس دادن؟

در این مواقع پیشنهاد میشه به جای بحث کردن راتونو بگیرید برید، اون آدم دیگه مهره ی سوختست.

شنبه، تیر ۲۷، ۱۳۸۸

دومین سالگرد فوت پدرم

از لابه گری کرا کنم یاد / تا پیش من آردش به فریاد

غم بیشتر از قیاس خوردست / گردابه فزون ز قد مرد است

زان بیشتر است کاس این درد / کان را به هزار دم توان خورد

Pitasi By Clogs
پ. ن : الان یادم اومد از اون روز تلخ و حال خودم، و قرصهای دیازپام و کدئین و زاناکس که هرگز آرومم نکردند وهیچ وقت نتونستن باعث بشن که خوابم ببره.
یادم اومد از بچه های دانشگاه که تقریباً همشون علی رغم هماهنگی زیاد و گرفتن اتوبوس و گرمای تابستون و کلی دردسر خودشونو رسوندن، و چه دسته گل بزرگ و قشنگی آوردن، واقعاً از بچه های دانشگاه این انتظارو نداشتم، کارشون خیلی برام ارزش داشت.
یادم اومد از دوستای قدیمی که از همون اول که در بیمارستان بودم و مطلع شدن و اومدن و برام لباس آوردن و تا آخرین مراحل غم که ماه های زیادی طول کشید همراه بودن...
تو چاپ اعلامیه چقدر زحمت کشیدن و در کارهای نهار و شام...
مسجدی که دوستم برایمان گرفت...
چه کسایی که در مجلس ختم آمدند و من حتا اسمشان هم یادم نبود...
علی رغم کار و زندگی زیاد، نزدیک به یک هفته، تمام روز در خانه و همراه من بودن که تنها نباشم...
چقدر به هر زور و بدبختی بود منو می خندوندن! اونم مرهمی بود بالاخره.
چه شبها که تا صبح بیدار موندن و حرف زدیم، خوابم نمی برد و اونها هم می دونستند و بی خوابی رو تحمل می کردن...
چقدر دوستا و بچه های دانشگاه بداخلاقی ها و افسردگی هامو تحمل کردن...
دست خودم نبود، کم صبر و بداخلاق بودم.
دوستان برادرم که چقدر زحمت می کشیدن، خرید ها، هماهنگی ها، حتی جارو کشیدن ها...
پارسال همین موقع در مراسم سالگرد و سر خاک چقدر دو تا از رفقا زحمت کشیدن و مارو شدید شرمنده کردن.
دوستای بامعرفت و خیلی گلی دارم، خدا حفظشون کنه...
خیلی وقته که بعضیاشونو ندیدم...
اگه اینجارو خوندن بدونن که جویای حالشون هستمو دلم براشون حسابی تنگ شده و اینکه کارهای ارزشمندی برای ما کردن و من هیچوقت فراموش نمی کنم...

پنجشنبه، تیر ۲۵، ۱۳۸۸

سقوط هواپیمای مسافربری تهران-ایروان در جنت آباد قزوین و ...

168 نفر با هواپیما می خورن زمینو همه هم میمیرن و یه کم ناراحتی و رئیس جمهورم چون نا فرم مردمیه دستور پیگیری میده و همین، بعد هم یه کمیته ارزیابی تشکیل میشه و یه ماه سرگرمی و گفتگو و بررسی های مختلف و الخ. خیلی هم مرام بزنن جعبه ی سیاه رو میان توسط تیم مخلص و بدجور زحمت کش بررسی و ارزیابی پیدا می کنن و کلی منت که دیدید ما چقدر زحمت کشیدیم تا جعبه سیاهو پیدا کردیم؟! آخه بچه ها فقط شبا وقت گشتن داشتن و این موقع ها جعبه سیاه سخت دیده میشه. نتیجه ی تحقیقات هم این میشه که از این سری میدیم بچه ها جعبه رو نقره ای متالیک رنگ بزنن که شبا بهتر دیده بشه و در موارد مشابه بچه های تیم جستجوی جعبه ی سیاه خیلی اذیت نشن. و در آخر هم یه کمیته تشکیل میشه به نام معاونت رنگ و نقاشی و بتونه جعبه ی سیاه هواپیماهای جمهوری اسلامی ایران با خداد میلیارد بودجه و دفتر و دستک و چندین و چند نفر پرسنل وانواع و اقسام رئیس و قربان مشاور و معاون اول و دومو و ... و هر سال هم یه همایش بین و المللی رنگ و نقاشی برگزار می کنن و همه هم خوشحال از این همه پیشرفت و گسترش مرزهای علم...
اگه آمار تعداد دفعات پخش این خبر در رسانه های مملکتمون با کشته شدن زن مصری در آلمان مقایسه بشه شرط می بندم تعداد دفعات پخش خبر زن مصری با اختلاف زیادی بیشتر باشه، چون احتمالاً به ظن آقایون مصلحت اینجوریه! فقط فرق خبرش اینه که مجری هنگام دادن خبر مرگ این 168 نفر یه حال اساسی به بیننده ها میده و قیافه ی ناراحت به خودش میگیره و بعدش هم مثل یه پسره مظلوم و گل به همه ی ملت ایران قول شرف میده که به جون مادرامون ارزیابی می کنیم و به شما هم خبر میدیم. شما فقط خودتون رو ناراحت نکنید چون ما اینجا وایستادیم مثله توپ!، بعدشم میریم واسه یه آهنگ توپ که شما بیننده ها رو از این مود غم در بیاریم! با ما باشید.
پی نوشت ها:
1- یعنی اگه رئیس جمهور دستور پیگیری نمی داد، بچه های تیم بررسی و ارزیابی رو مود مناسب جستجو و بررسی نمیومدن؟، این ادا اطوارا خیلی وقته که خز شده!
2- چقدر مفت و فله ای میشه تو این مملکت مُرد!
چقدر مفت و فله ای ؟
چقدر مفت؟
چقدر؟
؟
3- راستی الان رفستجانی در دانشگاه تهران مشغول صحبته و می تونید گزارش لحظه به لحظه نماز جمعه تهران رو اینجا بخونید.
4- گزارش نه چندان کامل نماز جمعه تهران و برخی اخبار مربوط به آن را می تونید اینجا بشنوید، از هیچی بهتره.
5- لیست فیلم های نماز جمعه ی امروز 26 تیر را اینجا ببینید.
6- من خبر مستقیم ندارم ولی احتمال خیلی زیاد امروز خیلی شلوغه، چون تجربه نشون داده هلیکوپتر نیروی انتظامی فقط روزهایی که خبری شده می پره و الان در حال پریدن بر فراز تهرانه.
7- تحلیل سخنان رفسنجانی را هم اینجا بخوانید.

سه‌شنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۸

مسابقات گیتار تیر ماه 88

امروز یه سری به این مسابقه زدم، البته یه مقدار دیر رسیدم و زیاد نتونستم از قسمت فلامنکو لذت ببرم و فقط آخراش بود و گیتار کلاسیک ( از ساعت 6:30 به بعد بخش آزاد گیتار کلاسیک بود ) و یه جمعیت کم، چون خیلیها خسته شده و رفته بودن. واقعاً 7 ساعت زمان زیادیه برای یه مسابقه، نمی دونم تیم داوری چی میکشن از اینکه سه روز پیاپی، هر روز هفت ساعت ( ساعت برنامه از 1 بعد از ظهر تا 8 شبه ) باید بشینن روی صندلی ها و گیتاریست ها رو داوری کنن. راجع به سالن هم کمبود فضا طبق روال همیشگی این جور مراسم وجود داشت و برای خیلی ها جایی برای نشستن نمونده بود و سرپا و سرگردان بودن، البته سالن با تمام کوچکی جای خوبی بود و از لحاظ صدا برداری و تهویه واقعاً بی نقص بود.
پی نوشت ها:
1- امروز یه بار دیگه بهم ثابت شد که گیتار کلاسیک رو اصلاً نمی تونم اون طور که باید و شاید دوست داشته باشم و به عبارت ساده تر غیر از قطعه های آستوریاس(۱)، الحمبرا(۲)، راپسودی مجار(۳)و پرواز زنبور عسل(۴) و چند تا قطعه ی معدود دیگه، با هیچ نواخته ی کلاسیکی که با گیتار باشه حال نمی کنم! در مقایسه باید بگم گیتار سبک فلامنکو رو خیلی خیلی بیشتر دوست دارم.
(۱) Dance (Flight ?) of the Bumble Bee - Rimsky Korsakov mp3
(۲) Asturias - Isaac Albeniz mp3
(۳) Recuerdos de la alhambra - Francisco Tarrega mp3
(۴) Hungarian Rhapsody No. 2 - Franz Liszt mp3
2- آهنگ های سبک فلامنکو خیلی متنوع و زیبان ولی بین اینا این یکی(۵) که از "پاکو د ِلوچیا" ست خیلی محشره و اتفاقاً امروز هم یکی از گیتاریست ها خیلی خوب اجراش کرد و با تشویق زیاد روبرو شد.
(۵) Almoraima - Paco De Lucia mp3
3- خواهشاً فلامنکو رو با فلامینگو اشتباه نگیرید، اینقدر هم سرش بحث نکنید، فلامنکو درسته! Flamenco Guitar
4- امروز تو گشت و گذار تو نت یه اجرای خیلی باحال از آهنگ "پرواز زنبور عسل" ( آهنگ فیلم هاچ زنبور عسل ) دیدم که به صورت همنوازی تار ( استاد کیوان ساکت ) و پیانو تنظیم شده، جالبه، لینک دانلودش هم اینجاست:
Dance (Flight ?) of the Bumble Bee - Tar & Piano, Keyvan Saket [+] mp3

جمعه، تیر ۱۹، ۱۳۸۸

داستان خواب من 1

دیشب خواب بزرگی دیدم،
به بزرگی یه کندوی پر از زنبور عسل.
راستش چند بار برام پیش اومده و عجیبه برام چون چند روز بعدش بعضی از آدمهایی که کمتر می بینمشون و از قضا توی اون خواب حضور داشتن بهم زنگ زدن.
توی این خواب عده ی زیادی از آدم هایی رو که در طول زندگیم دیدم و باهاشون آشنا شدم و شناختم ( یا نشناختم ) حضور داشتن... مرد، زن، پیر، جوون، دور، نزدیک، دوست، فامیل، قدیمی، جدید، مرده، زنده...
قدیمیا میگن آدم در لحظه ی مردن یه همچین صحنه ها و آدم های کثیری میان جلوی چشمش...، نکنه من قرار شده بمیرم و خودم بی خبرم؟
لطفاً اطلاع رسانی کنید.
دو نقطه دی
پی نوشت ها:
1: اصولاً من خواب نمی بینم، البته اطباء میگن می بینم ولی یادم نمی مونه و استدلالشون هم اینه که حتی حیوونا هم خواب می بینن.
2: واقعاً عده ای نصیحت های همیشگی و تکراری و پرت و مزخرف و کلیشه ای و هدیه های چرت و بی مصرف و بی ارزش رو نشانه ی علاقه می دونن و وسیله ای برای ابراز محبت؟ اگه جواب مثبته حاضرم هرگز از آن عمه ی کذایی ابراز محبت نبینم.
3: عمه، بابایم کجاست؟
4: این روزا دارم خودمو مرور می کنم.

پنجشنبه، تیر ۱۸، ۱۳۸۸

شنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۸

Joan Baez-We Shall Overcome (2009), Andy & Bon jovi-Stand By Me


+ آهنگ مشترک اندی و بان جووی را از اینجا دانلود کنید Download MP3
+ آهنگ "ما پیروز می شویم" خانم جوان بائز را از اینجا دانلود کنید Download MP3

پ. ن: هر دو قطعه برای همدری با مردم ایران در رابطه با وقایع بعد از انتخابات 22 خرداد 1388 اجرا شده اند، در ضمن بان جووی و جوان بائز برخی از قسمت های این دو آهنگشان را به زبان فارسی خوانده اند.